یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم
در میان لاله و گل آشیانی داشتیم
گرد آن شمع طرب می سوختم پروانه وار
پای آن سرو روان اشک روانی داشتیم
فرازهایی از دعای عرفه به قلم دکتر شريعتی
حمد و سپاس خدايي را سزاست که
تير حتمي قضايش را هيچ سپري نميشکند
و لطف و محبت و هدايتش را هيچ مانعي باز نميدارد
و هيچ آفريدهاي به پاي شباهت مخلوقات او نميرسد
جهل و ناداني من و عصيان و گستاخي من، تو را باز نداشت از اينکه
راهنماييام کني به سوي صراط قربتت
و موفقم گرداني به آنچه رضا و خشنودي توست
.
.
.
...خدايا ! من را آزرمناک خويش قرار ده آنسان که انگار ميبينمت
من را آنگونه حيامند کن که گويي حضور عزيزت را احساس ميکنم
اي آنکه
در بيماري خواندمش و شفايم داد؛
در جهل خواندمش و شناختم عنايت کرد؛
در تنهايي صدايش کردم و جمعيتم بخشيد؛
در غربت طلبيدمش و به وطن بازم گرداند؛
در فقر خواستمش و غنايم بخشيد؛
...من آنم که بدي کردم من آنم که گناه کردم
من آنم که به بدي همت گماشتم
من آنم که در جهالت غوطهور شدم
من آنم که غفلت کردم
من آنم که پيمان بستم و شکستم
من آنم که بدعهدي کردم
... اکنون بازگشتهام
بازآمدهام با کولهباري از گناه و اقرار به گناه
پس تو در گذر اي خداي من
ببخش اي آنکه گناه بندگان به او زيان نميرساند
اي آنکه از طاعت خلايق بينياز است
و با ياري و پشتيباني و رحمتش
مردمان را به انجام کارهاي خوب توفيق ميدهد
معبود من
اينک من پيش روي توأم و در ميان دستهاي تو
....
...
..
.
من آنم که بدعهدي کردم
... اکنون بازگشتهام
بازآمدهام با کولهباري از گناه و اقرار به گناه
پس تو در گذر اي خداي من
ببخش اي آنکه گناه بندگان به او زيان نميرساند
اي آنکه از طاعت خلايق بينياز است
و با ياري و پشتيباني و رحمتش
مردمان را به انجام کارهاي خوب توفيق ميدهد
معبود من
اينک من پيش روي توأم و در ميان دستهاي تو
....
...
..
.
آه آه آه
No comments:
Post a Comment